حرفهای خودمانی

سلام بر دوستان عزیز

حرفهای خودمانی

سلام بر دوستان عزیز

از پلیس امنیت عمومی تا هفت (۱)

از پلیس امنیت عمومی تا هفت (۱)


به لطف چند قطره آبی که روی گذرنامه ام ریخته بود از اداره گذرنامه به پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ معرفی شدم. نمیدانم شاید آب خوردن گذرنامه مصداق بر اندازی سخت یا نرم یا زبر یا.... باشد. وقتی از معاونت اطلاعات پلیس امنیت عمومی بهم اطلاع دادند که فردا صبح ساعت ۹:۳۰ برای مصاحبه و پاره ای توضیحات به آنجا بروم نگران شدم نه اینکه بترسم چون میگویند ندزد و نترس اما نگران بودم. دو احتمال وجود داشت یکی شرکت در راهپیماییهای سکوت بعد از انتخابات (ونک-پارک وی و هفت تیر-ولیعصر) که البته خیلی بعید بود چون راهپیماییها میلیونی بود وشناخت من از بین خیل عظیم جمعیت کار ساده ای نبود اما بلاخره احتمال ضعیفی وجود داشت. اما احتمال دوم که مرا بیشتر نگران میکرد و محتملتر هم بود پرونده سازی بود. هستند فرومایگانی که از کار پرونده سازی و حق را ناحق کردن ابایی ندارند و مزورانه از همین راه ارتزاق میکنند و وقتی پای منافعشان در میان باشد از بکار بستن هر تزویری فروگذار نمیکنند مخصوصا که چند روز قبل از این قضیه در تئاتر شهر تئاتری زیبا و تامل برانگیز بنام روال عادی دیده بودم که مزمونی بسیار نزدیک به همین موضوع داشت.....ادامه دارد

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ق.ظ

آقا ما مشتاق ادامه این داستان پلیسی امنیتی هستیم. زودباش!

صد در صد اما یه کم طولانیه دارم تو ذهنم میپرورونمش که یه جوری ساده و کوتاه روایتش کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد